سلام
چند روز قبل با تعدادی از دوستانم به یکی از پارکهای سطح شهر تهران رفته بودیم که مناظر بسیار زیبایی رو میتونستیم ببینیم، دریاچه چیتگر و همینطور پارک جنگلی با جزییات بسیار قابل دیدن بود و می شد جریان زندگی رو شاهد بود اما متاسفانه طبق معمول یکی از دوستانم که در بین همه معروف بود شروع کرد، شاید بپرسید که یعنی چی که شروع کرد؟
اجازه بدین با یک مثال منظورم رو بیان کنم:
همونطور که دارید می بینید هر آلاچیقی دارای ستون و پایه اصلی و نیز تعدادی تیرچه اصلی و در نهایت چوب های است که روی تیرچه های اصلی قرار دارند و با هم یک آلاچیق رو خلق می کنند، اگر این تکه های چوب در کنار هم قرار بگیرند یک پدیده زیبایی رو خلق می کنند.
حالا فرض بگیریم که بنا به دلایلی ستون های اصلی خراب بشن و دیگه وجود نداشته باشن در این صورت کل آلاچیق خراب میشه و دیگه نمیشه در زیر سایه اون نشست و از اون لذت برد. اما اگر چوب های سقف نباشن ویا تیرچه های اصلی نباشن، ستونها همچنان استوار سر جای خودشون می ایستن و فرو نمی ریزن و باز هم میشه روی اون برنامه ریزی کرد تا دوباره آلاچیق زیبایی ساخت.
در زندگی هم همینطوره، یکسری از افراد مثل چوب های سقف وابسته به دیگران هستند یعنی اگر افراد دیگه ای نباشن نمیتونن یا بهتره بگم بلد نیستن از زندگی و لحظه های اون لذت ببرن.
این دوست من هم دایم از این جملات استفاده می کرد:
- ای کاش فلانی هم بود
- ای کاش با ما میومد اینطوری بیشتر خوش می گذشت
- اصلا حال نمیده چون فلانی نیست
اصلا حواسش نبود که میتونه بدون اینکه به دیگران وابسته باشه هم از زندگی کردن لذت ببره و به همین خاطر دایم در حال غرغر کردن بود طوری که دوستان دیگه هم از دستش ناراحت بودن.
اگر دوره و اطراف خودتون رو خوب نگاه کنید افراد بسیار زیادی رو میتونید پیدا کنید که دقیقا همین کار رو انجام میدن و شاید هم خود ما یکی از همین افراد باشیم.
یادتون باشه شما منحصر به فرد هستید و همیشه میتونید بدون اینکه به دیگران وابسته باشید از زندگی لذت ببرید و کارهای لازم رو انجام بدین، برای همین باید شروع به انجام کارهایی کنید که باعث قوی شدن شما بکنه.
میتونید روی من هم حساب کنید و در صورتی که نیاز به کمک و یا راهنمایی داشتید در قسمت مشاوره و یا ارسال نظرات مسئله خودتون رو بیان کنید و من هم در اولین فرصت شما رو راهنمایی خواهم کرد.
مهدی امیرخانی